📆 ۱۳ شهریور ۱۴۰۱
در بین الحرمین امام حسین (ع) بودم که رابط پروژه کمک به زهرا خانم با من تماس گرفتند. همزمان مادر زهرا نیز برای توضیحات تکمیلی پشت خط آمد ( البته دو ماهی بود که پروژه را رصد و بررسی کرده بودیم).
مادری فداکار که پریشانی در صدایش بود. (خود در بین الحرمین روضه ای بود)
یک مادر پریشان و کودکان بی پناه بعد از شهادت امام حسین (ع)، روضه به اینجا ختم نشد، به مادر زهرا قول دادم که همرهان مهربان زهرا را تنها نمی گذارند. (باز هم خودش روضه دیگری شد یاد آب و مشک و سقّا و تشنگی کودکان که چشم به راه عمو شان بودند …)
فوری گروه دیگر ۸۰میلیون تومان را به حساب انجمن ریختند و انجمن به بنیاد نامه رسمی مبنی بر نیاز به مبلغ ۱۷۰ میلیون تومان دیگر زد.
فراخوان داده شد و ساعت ۱ بامداد، ساعت بازگشت من از این سرزمین و از کنار مولا امیرالمومنین(ع) در نجف است.
از سرزمین پدر … به پدر خواهم گفت که خیلی ها در حق زهرا پدری کردند. خدا به برکت آقا امیرالمومنین(ع) انوار رحمتش را بر پدران شما و بر مادران شما جاری کند… (این دعای من خواهد بود.)
فراخوان بسته شد. همه ۱۷۰میلیون تامین شد. صلوات
BonyadeSadr@