#داستان_کوتاه هرگاه با محمدعلی به زیارت اهل قبور می رفتیم، با عجله از من و پدرش…ژوئن 18, 2017🦋 #داستان_کوتاه هرگاه با محمدعلی به زیارت اهل قبور می رفتیم، با عجله از من و پدرش جدا می شد و می گفت که ... ادامه مطلب
#داستان_کوتاه هرگاه با محمدعلی به زیارت اهل قبور می رفتیم، با عجله از من و پدرش…ژوئن 18, 2017🦋 #داستان_کوتاه هرگاه با محمدعلی به زیارت اهل قبور می رفتیم، با عجله از من و پدرش جدا می شد و می گفت که ... ادامه مطلب